معنی ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن, معنی ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن, معنی اxrاgf bcاmcbj fdcmjاjbاoتj، تfudblcbj، btulcbj، fdcmjاkbj, معنی اصطلاح ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن, معادل ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن, ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن چی میشه؟, ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن یعنی چی؟, ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن synonym, ازقالب دراوردن بیرونانداختن، تبعیدکردن، دفعکردن، بیرونامدن definition,